سفارش تبلیغ
صبا ویژن



زمستان 1388 - همه جان و تنم،وطنم وطنم وطنم






درباره نویسنده
زمستان 1388 - همه جان و تنم،وطنم وطنم وطنم
مدیر وبلاگ : همه جان و تنم،وطنم وطنم وطنم(سبزینه)[106]
نویسندگان وبلاگ :
پرنسس
پرنسس[6]
نوای نی
نوای نی[8]
فاطمه آ
فاطمه آ[0]
ایمان غفاری
ایمان غفاری[7]
لیلا متین
لیلا متین[0]
شیرین(دانشجو)
شیرین(دانشجو)[2]
آسمونی(سنگ صبور)
آسمونی(سنگ صبور)[8]
شیما
شیما[4]
محمدامین(انتظار نور)
محمدامین(انتظار نور)[4]
بهاره شریعت
بهاره شریعت[2]
علی غریبیان
علی غریبیان[2]
علی(آدمکها)
علی(آدمکها)[2]
فرزند ایران
فرزند ایران[6]
سایبان
سایبان[1]
احمدعلی یزدی
احمدعلی یزدی[2]
سحر ملکی
سحر ملکی[0]
کمال
کمال[2]
آرش اکبری
آرش اکبری[4]
قاسم باقرنژاد
قاسم باقرنژاد[2]
مجتبی نصیری
مجتبی نصیری[6]
شکیب معصومی
شکیب معصومی[0]
آهـــــــاوران
آهـــــــاوران[6]
هــــــــــــــــــــاله
هــــــــــــــــــــاله[11]
التیام(شعر مزار)
التیام(شعر مزار)[2]
نفیسه
نفیسه[2]
مانیا اردیگ
مانیا اردیگ[3]
سیدمصطفی میرسیدی نوری
سیدمصطفی میرسیدی نوری[0]
سیما
سیما[1]

نام جاوید وطن ،صبح امید وطن / جلوه کن در آسمان ،همچو مهر جاودان/ وطن ای هستی من شور و سرمستی من / جلوه کن در آسمان ،همچو مهر جاودان/ بشنو سوز سخنم ،که هم آواز تو منم/ همه جان و تنم ،وطنم، وطنم، وطنم، وطنم/ بشنو سوز سخنم ،که نوا گر این چمنم/ همه جان و تنم ،وطنم، وطنم، وطنم، وطنم/همه با یک نام و نشان ،به تفاوت هر رنگ و زبان/ همه با یک نام و نشان ،به تفاوت هر رنگ و زبان/ همه شاد و خوش و نغمه زنان/ ز صلابت ایران جوان/ زصلابت ایران جوان
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
اسفند 1388
زمستان 1388
زمستان 88


لینک دوستان
عاشق آسمونی
نور
جوان امروزی
کوله پشتـــــــــــــــــــــی
ارزشیها
مذهب عشق
.*عکس*.
Ali 09357004336
دریچه
برگی از دفتر زندگی
دل ها تنها به یاد خدا آرام می گیرد
**:::...دانــــلـــــود مــــرکـــزی ...:::**
پسرک سبز
وبلاگ فارسی
لیست وبلاگ ها
قالب وبلاگ
اخبار ایران
اخبار فاوا
تفریحات اینترنتی
تالارهای گفتگو
خرید اینترنتی
طراحی وب

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
زمستان 1388 - همه جان و تنم،وطنم وطنم وطنم


لوگوی دوستان









وبلاگ فارسی

آمار بازدید
بازدید کل :104796
بازدید امروز : 9
 RSS 

   

به نام خدایی که خود میداند و بس و به امید تو(خدا) نه به امید خلق روزگار

 سلام به بچه های خوب و دوست داشتنی پیام رسان و دوستهای عزیزم امروز صبح وقتی خواستم وارد مدیریت وبم بشم ناگهان متوجه شدم که وبم رو مسدود کردند.چرا؟نمیدونم؟ این رو باید از آقای فخری مدیر محترم پرسید .آخرین فیدی که بنده گذاشتم شعر زیبای یار دبستانی من بود. همه بچه ها هم میدونن که من نه فید غیر اخلاقی تا حالا گذاشتم نه فید سیاسی ناجور و تا جایی هم که تونستم سعی کردم این آخریا همه بچه ها رو چه از اون طیف و چه از این طیف با هم متحد کنم 2-3فید آخرم رو ببینید. و متاسفانه وب آزادی : مازیار سپهری هم جزء وبهای مسدود بچه های دیگر شد وباز هم در این ملت مفهوم آزادی را چشیدیم به چه علت وب آزادی مسدود شد باید از آقای فخری پرسید.دوستتون دارم . خداحافظ

آخرین پیام مازیارسپهری --آزادی:


ادامه مطلب...


نویسنده: همه جان و تنم،وطنم وطنم وطنم(سبزینه) ساعت 8:0 صبح روز شنبه 88 اسفند 15

واقعیت های عجیب و غریب در دنیا کم نیستند. برخی از آنها باورپذیرند و برخی دیگر آن قدر عجیب به نظر می رسند که باورشان سخت است.
واقعیت های جهانی را که شاید خیلی از شما آنها را به سختی باور کنید از ? گوشه دنیا برای شما شرح می دهیم:

1- چینی ها سگ می خورند: شاید شما هم شنیده باشید که می گویند چینی ها علاقه شدیدی به گوشت سگ دارند. این موضوع برای مردم بسیاری از کشورها، بویژه آنهایی که سگ را بهترین دوست انسان می دانند، غیرقابل باور است و معتقدند این حرف ها دروغ یا خرافه است، اما باور باید کرد که چینی ها گوشت سگ می خورند.

با آنکه مقامات «پکن» در آخرین دوره از بازی های المپیک، سرو گوشت سگ را در رستوران ها ممنوع اعلام کردند باز هم این غذای محبوب از منوی غذاها محو نشده و نزدیک به ? هزار سال است که چینی ها سگ شکار کرده و گوشت آن را می خورند.


ادامه مطلب...


نویسنده: هــــــــــــــــــــاله ساعت 8:0 صبح روز شنبه 88 اسفند 15

 

هزارباردرخود میشکنم آنگه که می بینم” انسانی برزیر دستانش فخرمی فروشد

آتش به اعماق استخوان هایم می رسدآنگه که می بینم” عرق برپیشانی کارگری می نشیند

وبهره اش برحساب دنیاپرستان می رسد

اشک برگونه هایم جاری می شودآنگه که می بینم”

کودکی راکه چشم به مغازه اسباب بازی فروشی بسته ولی مادرش باوعده دروغین اورا ازنگاه کردن هم محروم می کند

مرگم فرا می رسد آنگه که می بینم”انسانی فریاد می کشد اما کسی نمی خواهد بشنود!

زنده می شوم ودوباره می میرم آنگه که می بینم”

گلی برسرمزارم پرپر می شودوبه آرامی جان می دهد”

قیامت می شود انگه که می بینم” انسان ها درخیال خالی خود خدایشان را می خورند؟!!




نویسنده: التیام(شعر مزار) ساعت 8:0 صبح روز شنبه 88 اسفند 15

زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌ کشی کردند.
روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌ شویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباس‌های شسته‌اش را برای خشک شدن آویزان می‌کرد
زن
جوان همان حرف را تکرار می‌کرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباس‌های تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش گفت: «یاد گرفته چطور لباس بشوید. مانده‌ام که چه کسی درست لباس شستن را یادش داده!»
مرد پاسخ داد: «من امروز صبح زود بیدار شدم و پنجره‌هایمان را تمیز کردم!»

 

           عکس بامزه <br onload=بچه" src="http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2010/02/aks-bamaze-bache-2-300x225.jpg" width="300" height="225">       

دوستان نظر فراموش نشه



نویسنده: هــــــــــــــــــــاله ساعت 8:0 صبح روز شنبه 88 اسفند 15

بهارم دخترم از خواب برخیز

شکر خندی  بزن و شوری برانگیز

گل اقبال من ای غنچه ی  ناز

بهار آمد تو هم با او بیامیز

***

ادامه مطلب...


نویسنده: مانیا اردیگ ساعت 4:0 عصر روز جمعه 88 اسفند 14

دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ایوان می روم و انگشتانم را

بر پوست کشیده شب می کشم

چراغهای رابطه تاریکند

چراغهای رابطه تاریکند

کسی مرا به آفتاب

معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار

پرنده مردنی است



نویسنده: مانیا اردیگ ساعت 3:58 عصر روز جمعه 88 اسفند 14

 ای کاش بیایی و بی قراری ها را پایان دهی ای کاش بیایی و جمعه انتظار به جمعه دیدار تبدیل شود ای کاش بیای و ببینی که گناهکارترین بنده خدا هم به انتظارت نشسته است به انتظار تو که بیایی و سیاهی های وجودش را با نور آسمانی ات به سفیدی تبدیل کنی ای کاش بیایی و ببینی غربت گل های نرگس را که غریبانه ثانیه ها را به انتظارت نشسته اند ای کاش بیایی ظهور کن که منتظرت هستم! او خواهد آمد با کوله باری از عدالت

                                                                



نویسنده: ایمان غفاری ساعت 12:54 عصر روز جمعه 88 اسفند 14

سمت راست مغز نادان است!!! میدانید چرا؟

در حالی که بر روی صندلی نشسته اید پای راست خود را از زمین بالا ببرید

و در جهت عقربه های ساعت بصورت دایره ای بچرخانید

و همزمان با این عمل با انگشت راست خود عدد شش انگیسی را در هوا بنویسید .

بدون اینکه متوجه بشوید پای شما جهت حرکت خود را تغییر میدهد . امتحان کنید……



نویسنده: هــــــــــــــــــــاله ساعت 12:46 صبح روز پنج شنبه 88 اسفند 13

از شیشه بیرونو نگاه کرد. یه ستاره پشت شیشه درخشید. فکر کرد اولین ستاره ی شب طلوع کرده. آرزوشو یواشکی توی قلبش گفت. پلکهاشو که بهم زد ستاره افتاد روی گونه اش.

                                                               

نویسنده: بهاره شریعت ساعت 6:37 عصر روز چهارشنبه 88 اسفند 12

<      1   2   3   4      >
mosighi