از مادرم آموخته ام سادگی ام را
در اوج سرافرازی افتادگی ام را
صد عقل مرکب، دل پیچیده بباید
تا درک کند کیفیت سادگی ام را
سوگند به عالم که به عالم نفروشم
ارث پدرم، جراتم، آزادگی ام را
ساقی! اگرم تا پر عنقا برسانی
از کف ندهم دولت افتادگی ام را
عمری است که شرمنده شد از زندگی ام مرگ
چون دید به شوق سفر آمادگی ام را
دل نیست، زبان نیست، قلم نیست، توان نیست
تا شرح دهم این همه دلدادگی ام را
نویسنده: آسمونی(سنگ صبور) ساعت 6:18 عصر روز جمعه 88 اسفند 7